در دنیای پیچیده و رقابتی امروز، سازمانها بیش از پیش به دنبال راههکارهایی برای افزایش کارایی و بهرهوری هستند. یکی از رویکردهای نوین که توجه بسیاری را به خود جلب کرده، کوچینگ تیمی است. کوچینگ تیمی یکی از مهمترین استراتژیهای توسعه سازمان است. این موضوع، نه تنها بر بهبود مهارتهای فردی تمرکز دارد، بلکه بر ایجاد هماهنگی و همکاری میان اعضای تیم نیز تأکید میکند. در این مقاله ابعاد مختلف کوچینگ تیمی و نقش آن در توسعه سازمانی را بررسی میکنیم. در این مقاله علاوه بر تعریف کوچینگ تیمی به تاریخچه آن اشاره کردهایم. علاوه بر این، درباره اهمیت کوچینگ تیمی در سازمان سخن گفتهایم و جزئیات بیشتری را نیز مطرح کردهایم. هدف از این مقاله، آشنایی بیشتر با کوچینگ تیمی و ارائه دیدگاه جامع و عمیق از کوچینگ تیمی و نقش آن در تحقق اهداف سازمانی و تقویت فرهنگ تیمی است.
کوچینگ تیمی چیست؟
کوچینگ تیمی یک رویکرد منحصر به فرد و همهجانبه است که به افزایش بازدهی و اثربخشی یک تیم کاری کمک می کند. این روش، معمولاً به High Performance Team Coaching (HPTC) یا کوچینگ تیمی با عملکرد بالا شناخته میشود، بر اساس این اصل شکل گرفته است که تیمها میتوانند با همکاری و هماهنگی بهتر بین اعضا، نتایج چشمگیری را رقم بزنند.
در کوچینگ تیمی، یک کوچ (مربی) با استفاده از تکنیکهای خاص، به تیم کمک میکند تا مهارتهای مکمل خود را شناسایی و تقویت کنند، به اهداف مشترک متعهد شوند و مسئولیتهای خود را به صورت متقابل بپذیرند. فرآیند کوچینگ تیمی این امکان را برای تیمها فراهم میاورد که رشد فردی و جمعی را تجربه کنند و به سمت تحقق اهداف سازمانی قدم بردارند.
اشاره به این نکته نیز خالی از لطف نیست که کوچینگ تیمی با کوچینگ گروهی تفاوت دارد. در کوچینگ گروهی، افراد ممکن است علاقهمندیهای مشترک داشته باشند اما لزوماً هدف مشترکی ندارند. در حالی که در کوچینگ تیمی، اعضا در مسیری مشترک برای رسیدن به اهداف تیمی حرکت میکنند. همانطور که گفتیم، تمرکز ما در این مطلب بر کوچینگ تیمی استوار است. استفاده از کوچینگ تیمی میتواند به بهبود عملکرد کاری، افزایش انگیزه و روحیه اعضا، و ایجاد یک محیط کاری پویا و موثر کمک کند.
تاریخچه مختصری از کوچینگ تیمی
کوچینگ تیمی یکی از زیرشاخههای کوچینگ است که شاید آشنایی با تاریخچه مختصری از آن برایتان جالب باشد. شاید برایتان جذاب باشد که بدانید کوچینگ تیمی از کجا آمد و آمدنش بهر چه بود.
در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی، کوچینگ یا مربیگری با مفهومی که ما امروز از آن سراغ داریم، کمکم به عنوان حرفه و شغلی مجزا سر و شکل تازهای به خود گرفت. از آنجایی که این مفهوم از زمین بازی و میادین ورزشی به سازمانها راه یافته است، اشاره به این نکته نیز خال از لطف نیست که تیموتی گالوی با کتاب بازی درونی تنیس نقش مهمی در پیشرفت کوچینگ داشت و اصول او در بسیاری از حوزهها به کار میآمد. در دهه ۱۹۷۰ میلادی، ورنر ارهارد با اجرای آموزش سمینارهای ارهارد (EST)، که بخشی از جنبش پتانسیلهای انسانی بود، تأثیری چشمگیر بر روند شکلگیری و تکامل کوچینگ گذاشت. پس از آن، بهتدریج مدلهای کوچینگ توسعه پیدا کرد. مدل GROW یکی از تأثیرگذارترین مدلهای کوچینگ است و با الهام از ایدههای گالوی شکل گرفته است.
با گذشت زمان، از کوچینگ تیمی در ابتدا صرفاً بهعنوان یکی از رویکردهای مستقل در سازمانها و تیمهای ورزشی استفاده و استقبال شد. در ادامه مسیر تکامل کوچینگ تیمی بهتدریج از این مفهوم در جایگاه ابزاری مهم برای توسعه سازمانی وتوسعه تیمی شناخته شد. امروزه، کوچینگ تیمی به عنوان یکی از روشهای کلیدی برای افزایش عملکرد و همکاری در تیمها مورد توجه قرار دارد و به طور گستردهای در سراسر جهان به کار گرفته میشود.
کوچینگ تیمی در سازمانها چه اهمیتی دارد؟
کوچینگ تیمی در سازمانها از اهمیت ویژهای برخوردار است. زیرا به تقویت توانمندیها و مهارتهای گروهی کمک میکند و این امکان را برای تیمها فراهم میکند که با همکاری یکدیگر و ایجاد ارتباطات مؤثرتر بتوانند به اهداف مشترک خود برسند. این رویکرد، در واقع، هماهنگی و تعاملات موجود در تیم را بهبود میبخشد و به افراد مختلف در یک تیم یاری میرساند تا بتوانند به اهداف مشترک خود دست یابند. اگر بخواهیم اهمیت کوچینگ تیمی را برشماریم، میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
ایجاد آگاهی و هماهنگی: کوچینگ تیمی باعث میشود اعضای تیم از نقشهای خود و پویاییهای متقابل در تیم آگاه شوند و برای همکاری با یکدیگر و پیشرفت جمعی تلاش کنند.
ترویج اعتماد و وفاداری: کوچینگ تیمی به ترویج اعتماد و وفاداری متقابل کمک میکند. همین موضوع، فضای مناسبی برای رشد و پیشرفت بهتر سازمان فراهم میآورد.
تقویت همکاری متقابل: کوچینگ تیمی میتواند نقش مؤثری در تقویت مهارتهایی مانند گوش دادن فعال، ارتباطات باز و درک متقابل ایفا کند.
ایجاد تیمهای جدید و مؤثر: کوچینگ تیمی به تیمها کمک میکند تا بتوانند بحث و گفتوگوهای پرثمر و اثربخشی دربارهی وظایف، اهداف و چگونگی بهرهمندی از استعدادها و توانمندیهای منحصربهفرد هر یک از اعضای تیم رقم بزنند.
تقویت مهارت تصمیمگیری: کوچینگ تیمی به تقویت مهارت تصمیمگیری کمک میکند. بهویژه در موضوعاتی که اعضای تیم نمیتوانند بهآسانی دربارهی آنها با هم توافق کنند.
به طور کلی، کوچینگ تیمی به سازمانها کمک میکند تا بتوانند قاطعیت و انرژی تیم را افزایش دهند و در نهایت، به تیم قوی و هماهنگ تبدیل شوند. تیم قوی و هماهنگ و متأثر از کوچینگ تیمی، در واقع، همان تیمی است که بهخوبی میتواند توانمندیها و تخصصهای افراد مختلف تیم را در یک جا جمع میکند. این تجمیع توانمندیها به بهبود روند کار تیمی کمک میکند. در نهایت، با کمک کوچینگ تیمی روند تحقق اهداف تیم تسهیل میشود. در یک نگاه جامعتر، کوچینگ تیمی میتواند به تقویت خلاقیت اعضای تیم کمک کند. زیرا فضایی فراهم میکند که افراد بتوانند راحتتر نظرات خود را ابراز کنند.
چگونه از کوچینگ تیمی برای توسعه سازمانی کمک بگیریم؟
اگر میخواهید کوچینگ تیمی را با هدف توسعه سازمانی در سازمان خود اجرا و پیادهسازی کنید، میتوانید اقدامات زیر را قدم به قدم انجام دهید:
تعریف اهداف سازمانی: ابتدا باید اهداف کلی سازمان را مشخص کنید و سپس ببینید چگونه کوچینگ تیمی میتواند در رسیدن به این اهداف کمک کند.
انتخاب کوچهای مناسب: کوچهایی را کنید که از تجربه و تخصص لازم در زمینههای مورد نیاز سازمان شما برخوردار باشند. بعضی از کوچها یا مربیها میتوانند با برنامههایی که برای توسعه سازمانی شما تدارک میبینند، از میان کارمندان مستعد خود سازمان برای شما مربی جدید تربیت کنند. برخی از آنها نیز مدیریت سازمان را آموزش میدهند تا نقش مربی یا کوچ را برای سایر کارکنان ایفا کند.
توسعه مهارتهای کارکنان: از کوچینگ برای تقویت مهارتهای فردی و تیمی کارکنان استفاده کنید، بهویژه در زمینههای ارتباطی و رهبری
تقویت همکاری تیمی: کوچینگ تیمی میتواند به تقویت همکاری و ارتباطات مؤثر بین اعضای تیم کمک کند
حل مشکلات و تسهیل تصمیمگیریها: از کوچینگ برای کمک به کارکنان در حل مشکلات و تصمیمگیریهای مؤثر استفاده کنید
ایجاد فرهنگ مثبت: کوچینگ تیمی میتواند به ایجاد فرهنگی مثبت در سازمان کمک کند که در آن کارکنان احساس امنیت و اعتماد داشته باشند.
پشتیبانی از اهداف کلی سازمان: کوچینگ باید به گونهای طراحی شود که از اهداف کلی سازمان پشتیبانی کند و به بهبود عملکرد کلی که در راستای توسعه سازمان انجام میشود، کمک کند.
سرمایهگذاری در فرآیندها و برنامههای آموزشی: این امکان وجود دارد که از کوچینگ تیمی به عنوان بخشی از برنامههای آموزشی و توسعه سازمانی استفاده کنید.
ارزیابی و بازخورد مداوم: از ارزیابیهای منظم و بازخوردهای مداوم میتوانید برای بهبود مستمر فرآیندهای کوچینگ تیمی بهره ببرید. بیتردید تأثیر آن را بر رشد و عملکرد سازمان شاهد خواهید بود.
جشن گرفتن موفقیتها: موفقیتهای حاصل از کوچینگ تیمی را جشن بگیرید و از کارکنان خود بابت پیشرفتهایشان در سازمان تقدیر کنید. پیشرفت کارکنان نیز بخشی از پیشرفت و توسعه سازمان است.
آشنایی با مدلها و نظریه های رایج در کوچینگ تیمی
کوچینگ تیمی بر اساس مدلها و نظریههای متعددی استوار است که به تیمها کمک میکنند تا به اهداف خود دست یابند. بهطور کلی هدف از کوچینگ تیمی این است که سازمانها بتوانند عملکرد خود را بهبود بخشند. در اینجا به برخی از مدلها و نظریههای مهم در زمینه کوچینگ تیمی اشاره میکنم:
مدل کوچینگ رشد (GROW): این مدل را سر جان ویتمور و همکارانش در دهه ۱۹۸۰ مطرح کردند. این مدل، یکی از مدلهای بسیار محبوب برای هدفگذاری، بهبود عملکرد و کوچینگ تبدیل شده است. واژهی GROW با کنار هم قرار گرفتن حروف اول چهار کلمه ساخته شده است. این چهار کلمه در واقع مراحل مختلف مدل کوچینگ تیمی با نام رشد هستند.
چهار مرحله مدل کوچینگ رشد، عبارت است از:
هدف (Goal): تعیین اهدافی که تیم میخواهد به آنها دست یابد
واقعیت (Reality): ارزیابی وضعیت فعلی تیم و موانع پیش رو
گزینهها (Options): شناسایی راههای مختلف برای رسیدن به اهداف
اراده (Will): در واقع به تصمیمگیری مربوط است. این تصمیمگیریها درباره اقداماتی است که باید انجام شود.
نظریههای رهبری تیمی: این نظریهها بر این باورند که رهبری نباید به صورت فردی پیشرفت کند و به بالاترین درجات برسد. در عوض، رهبر باید بر ایجاد تیم تمرکز داشته باشد.
مدل تیمهای برتر (High-Performance Teams): این مدل که یکی از رایجترین مدلهای کوچینگ تیمی است بر این باور مطرح شده است که تیمهایی که در سطوح بالایی از عملکرد قرار دارند، ویژگیهای خاصی دارند . این ویژگیها عبارت است از: ارتباطات مؤثر، همکاری صمیمانه، و تعهد به یادگیری و بهبود مستمر.
نظریه لنچونی: پاتریک لنچونی در کتابی با عنوان «پنج دلیل ناکامی یک تیم» پنج مانع اصلی برای تشکیل تیم مؤثر را بیان میکند. این پنج مورد، عبارت است از نبود اعتماد، ترس از تعارض، کمبود تعهد، اجتناب از پاسخگویی و بیتوجهی به نتایج.
مدل تاکمن: بروس تاکمن مراحل توسعه تیم را در چهار مرحله و به صورت «تشکیل، طوفان، هنجارسازی، و اجرا» توصیف کرده است. این مدل به تیمها کمک میکند تا درک کنند که در چه مرحلهای از توسعه سازمانی قرار دارند و چگونه میتوانند به مرحله بعدی برسند.
نظریه بلبین: مردیت بلبین نقشهای مختلف را در تیم شناسایی کرده است. هر یک از این نقشها میتوانند به بهبود عملکرد تیم کمک کنند. این نقشها شامل منابع ایده، اجراکننده، ارزیاب/تصمیمگیر، و دیگران است.
نظریههای کوچینگ مبتنی بر نقاط قوت: این نظریهها بر این اصل تأکید دارند که کوچینگ باید بر تقویت نقاط قوت افراد و تیمها متمرکز شود تا بر روی ضعفها.
این مدلها و نظریهها به کوچها یا مربیها و تیمها کمک میکنند تا به درک عمیقتری از دینامیکهای تیمی دست یابند و استراتژیهایی جدید برای بهبود عملکرد و همکاری تیمی تدوین کنند. هر یک از این مدلها و نظریهها را میتوان بهتنهایی یا در ترکیب با یکدیگر به کار برد تا به تیمها کمک کنند که بتوانندبه سطوح بالاتری از عملکرد دست یابند. علاوه بر این، مدلها و نظریههای کوچینگ تیمی به کوچها یا مربیها کمک میکنند تا تیمها را در مسیر عملکرد بهتر و توسعه مداوم هدایت کنند. این مدلها و نظریهها همچنین به نوآوری، انعطافپذیری، انطباقپذیری، خلاقیت و تعیین اهداف کمک میکنند. در واقع، مدل ها و نظریههای کوچینگ تیمی این فرصت را برای تیمها فراهم میآورند تا در محیطی پویا به اهداف خود دست یابند.
سخن پایانی درباره کوچینگ تیمی و نقش آن در توسعه سازمانی
کوچینگ تیمی به عنوان یک ابزار استراتژیک در توسعه سازمانها، نقشی حیاتی ایفا میکند. این رویکرد، با تمرکز بر تقویت همکاری و ارتباطات درون تیم و همچنین با هدف برقراری ارتباط مؤثر بین کارکنان سازمان، به افزایش بهرهوری و کارایی کمک میکند. کوچینگ تیمی، فرصتهایی را برای یادگیری و رشد مداوم کارکنان فراهم میآورد و به آنها این امکان را میدهد تا بتوانند مهارتهای خود را توسعه دهند. توسعه و پسشرفت توانمندیهای کارکنان در نهایت به تقویت تواناییهای تیمی منجر میشود و در نتیجه به پیشرفت و توسعه سازمانی میانجامد. برای دریافت خدمات مرتبط با کوچینگ تیمی میتوانید با گروه جامعه نگاران برنا در ارتباط باشید و از تجربه و تخصص فرنوش حمیدپور برای پیشرفت و توسعه سازمان خود بهرهمند شوید.
از طرفی، کوچینگ تیمی به حل تعارضات کمک کرده و فضایی برای تصمیمگیریهای مؤثر و خلاقانه فراهم میآورد. این رویکرد، با ترویج فرهنگ مثبت و پشتیبانیکننده، به ایجاد محیطهای کاری پویا و انعطافپذیر کمک میکند که در آن کارکنان احساس امنیت و اعتماد دارند.
با این حال، کوچینگ تیمی نیازمند تعهد و سرمایهگذاری زمانی و منابع است و ممکن است با چالشهایی مانند مقاومت در برابر تغییر و نیاز به تطبیق پذیری فرهنگ سازمانی روبرو شود. با وجود این چالشها، کوچینگ تیمی میتواند به عنوان یک عامل کلیدی در توسعه پایدار سازمانی عمل کند و به سازمانها کمک کند تا در محیطهای رقابتی امروزی به موفقیت دست یابند.
برای مشاوره درباره کوچینگ تیمی با جامعه نگاران برنا در تماس باشید.
بدون دیدگاه