موسسه مطالعات جامعه نگاران برنا
We are social
jame.organization(at)gmail.com
اندازهگیری و افشای ارزشهای شرکتی تأثیرات و وابستگیها به طبیعت
کالیبراسیون اثرات زیست محیطی از نظر مالی بینش جدیدی را ارائه می دهد. طبیعت منابع مهمی را فراهم میکند که کسب و کار به آنها وابسته است، اما به طور فزایندهای، کسب و کارها با خطر و آسیبپذیری ناشی از تخریب و کاهش منابع طبیعی، تغییرات آب و هوا و از دست دادن تنوع زیستی مواجه هستند. در واقع، بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی جهانی، یا تقریباً 44 تریلیون دلار، «به طور متوسط یا شدید به طبیعت و خدمات آن وابسته است و بنابراین در معرض خطرات ناشی از دست دادن طبیعت است». کادر جدیدی از رهبران کسب و کار از حسابداری سرمایه طبیعی استفاده می کنند. برای تعیین کمیت و افشای شفاف تأثیرات و وابستگیهای شرکتهای خود به طبیعت در شرایط مالی.
سرمایه طبیعی و حسابداری سرمایه طبیعی چیست؟
عبارت «سرمایه طبیعی» به منابع طبیعی ملموسی که کسبوکارها بر آن تکیه میکنند (چوب، ذخایر معدنی) و «خدمات اکوسیستمی» نامشهودی که طبیعت ارائه میدهد (مانند جذب آب باران توسط خاک، ذخیره کربن در جنگلها و محصولات زراعی و گرده افشانی توسط حشرات) اشاره دارد.
برخلاف گزارش پایداری، که اثرات اجتماعی و زیست محیطی یک شرکت را به طور کلی مستند میکند (تن متریک انتشار گازهای گلخانهای، میزان استفاده از آب، زبالههای تولید شده)، ارزیابی سرمایه طبیعی اثرات و وابستگیهای زیست محیطی را در شرایط پولی تنظیم میکند. در نتیجه، ارزیابی سرمایه طبیعی بینش جدیدی را امکانپذیر میکند. به عنوان مثال، ارزیابیهای سرمایه طبیعی به جای تلاش برای کاهش همه اثرات منفی زیست محیطی (مثلاً برای کاهش انتشار کربن)، به شرکتها این امکان را میدهد که کشف کنند کدام یک از این تأثیرات و وابستگی ها بیشترین تأثیر مالی را دارند و بنابراین، استراتژیهای خود را به سمت دیگری هدایت کنند که بیشترین سود را به همراه داشته باشد.
ارزشگذاری سرمایه طبیعی امکان مشارکت آسانتر مدیریت ارشد را نسبت به سایر معیارهای پایداری (مثلاً انتشار گازهای گلخانهای یا گالنهای مصرف آب) فراهم میکند. به عنوان مثال، یک عامل محیطی که تأثیر آن ممکن است ده برابر بیشتر از یک عامل دیگر باشد، میتواند برای شیوههای مدیریت ریسک در اولویت بالاتری قرار گیرد. قرار دادن همه چیز به یک زبان با ترجمه تأثیرات هر یک به لحاظ مالی، انتخاب مسیر مناسب را برای مدیران پرمشغله و تصمیمگیرندگان آسانتر میکند.
شاید پرکاربردترین و شناختهشدهترین رویکرد برای انجام ارزیابیهای سرمایه طبیعی، پروتکل سرمایه طبیعی باشد که توسط ائتلاف سرمایه طبیعی (که اکنون به عنوان ائتلاف سرمایه شناخته میشود) در ارتباط با بیش از 50 شرکت توسعه یافته است. پروتکل سرمایه طبیعی "چارچوب استاندارد شده بینالمللی را برای شناسایی، اندازهگیری و ارزیابی تاثیرات و وابستگیها به سرمایه طبیعی به منظور اطلاعرسانی تصمیمات سازمانی" ارائه میکند. 9 مرحله که شرکت را از طریق درک اینکه چرا ارزیابی سرمایه طبیعی انجام میدهد، تعیین اهداف برای ارزیابی، تعیین محدوده ارزیابی، شناسایی تأثیرات و وابستگیها، اندازهگیری و کسب درآمد (به عنوان مثال، اختصاص ضرایب ارزشگذاری)، تفسیر نتایج و اعمال نتایج در تصمیمات و فرآیندهای تجاری موجود شرکتها را راهنمایی میکند.سه شرکت پیشرو در حسابداری سرمایه طبیعی نستله، دانون و کرینگ هستند.
نستله:
ارزشگذاری سرمایه طبیعی نستله باعث شد تا برای کاهش فرسایش خاک و کاهش گونهها، حق بیمهای را به کشاورزان لبنی بریتانیا بپردازد که پرچین میکارند و در مسیرهای آب حصار نصب میکنند. مارک رید، سرپرست تحقیقات، میگوید: «این پروژه نشاندهنده تغییر در لحن بحث پیرامون سرمایه طبیعی است که مدتی بهعنوان شکلی از مسئولیت اجتماعی شرکتها گیر افتاده است. تنها زمانی که شرکتها شروع به درک این موضوع کنند که چقدر برای افزایش انعطافپذیری در برابر شوکهای آتی مهم است، میتوان برای سرمایهگذاری در سرمایههای طبیعی اقدام به کسبوکار کرد.»
دانون
Danone گزارش داد که درآمد هر سهم (EPS) 2019 خود را با توجه به هزینه انتشار کربن در سراسر زنجیره ارزش خود تعدیل کرده است: EPS 3.85 یورویی (4.18 دلار) آن در سال 2019 با کسر هزینه انتشار به 2.39 یورو کاهش یافت (EPS تعدیل شده با کربن). هدف آن در گزارشهای تنظیمشده با EPS این است که «بحث تغییرات آب و هوا را به قلب فعالیتهای مالی خود بیاورد» و به سرمایهگذاران کمک کند تا خطرات تغییرات آب و هوایی را درک کنند. برای اطمینان از رشد سریعتر EPS «تعدیلشده با کربن» نسبت به EPS تکراری، Danone تلاشهای بلندپروازانهای را برای کاهش اثرات کربن خود انجام میدهد.
کرینگ گروپ
کرینگ گروپ (شرکت مادر گوچی، پوما و تعدادی از برندهای دیگر) تأثیرات و وابستگیهای سرمایه طبیعی را از طریق بیانیههای «سود و زیان زیستمحیطی» (EP&L) خود افشا میکند. کرینگ اولین حساب EP&L خود را در سال 2012 تولید کرد و از آن زمان به بعد دامنه ارزیابیهای خود را گسترش داد، تجزیه و تحلیل را از طریق پیشرفتهای فنی بهبود بخشید و روششناسی منبع را باز کرد.
نگرانی در مورد ارزیابی سرمایه طبیعی - و راه رو به جلو
ارزیابیهای قوی و شفاف سرمایه طبیعی هنوز جریان اصلی نیست. برای مثال، برخی از شرکتها در اندازهگیری و افشای مواردی که در حال حاضر بهعنوان عوامل خارجی یا خدمات «رایگان» ارائهشده توسط طبیعت تلقی میشوند، مانند گرده افشانی محصولات توسط حشرات مردد هستند. سایر شرکتها نگران احتمال واکنش منفی هستند. در نهایت، تأثیرات و وابستگیهای زیست محیطی پولی ممکن است از سودآوری مالی شرکت فراتر رود. دیگران تعجب میکنند که چرا باید ارزیابی سرمایه طبیعی را انجام دهند، اگر این مورد نیاز نیست. طرفداران استدلال می کنند که افشای یک «قیمت» حتی ناقص برای طبیعت شاید ترجیح داده شود که جهان طبیعی و خدماتی را که ارائه میدهد بی ارزش بدانیم. به عبارت دیگر، این «نامرئی اقتصادی» ذاتی طبیعت است که منجر به تخریب مداوم آن شده است. از این رو، شفافسازی اثرات زیست محیطی راهی برای معکوس کردن زوال زیست محیطی است.علاوه بر این، نیروهای جدیدی وجود دارند که مشاغل را تحت فشار قرار میدهند تا در مورد تأثیرات و وابستگیهای خود به طبیعت شفافتر باشند. اول درخواست روزافزون شرکتها برای گزارش دادن در مورد مسائل زیست محیطی، اجتماعی و حاکمیتی است (معروف به گزارش ESG). در ایالات متحده، کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) اصلاحاتی را برای نیاز به دادههای منسجمتر و قابلاعتمادتر در مورد ESG پیشنهاد کرده است. عوامل دوم، نگرانی تشدید شده در مورد بلایای طبیعی و تأثیرات آنها بر تجارت است: پنج مورد از ده خطر اصلی برای اقتصاد جهانی مربوط به محیط طبیعی است: شکست اقدامات آب و هوایی، از دست دادن تنوع زیستی، آب و هوای شدید، بلایای طبیعی، و بلایای زیست محیطی ساخته دست بشر. در نهایت، ارزیابی و افشای تأثیرات و وابستگیهای شرکتها گامی به سوی تحول اساسی کسبوکار است. کریستین هلر، معاون سابق رئیسجمهور BASF و مدیر عامل فعلی اتحاد متعادل کننده ارزش، این را به عنوان یک بحران وجودی بیان میکند:اگر از امروز الگوهای مصرف و مدلهای کسبوکار خود را حفظ کنیم، تا زمانی که کره زمین را نابود نکنیم، مسئله زمان است، و این بدان معناست که تا زمانی که جامعه را نابود نکنیم، و این بدان معناست که تا زمانی که تجارت را نابود نکنیم.» نیاز کسبوکارها به ایجاد تغییرات قابل توجه برای اطمینان از بقای بلندمدت، بخشی از منطق پیشبرد حسابداری سرمایه طبیعی است، علیرغم نگرانیها در مورد واکنش احتمالی.
بهترین روش
ها در ارزش گذاری سرمایه طبیعی
مقاله اخیر ما در بررسی مدیریت کالیفرنیا، نتیجه مطالعه شرکتهایی است که پیشرو در ارزیابی سرمایه طبیعی هستند. محل نگهداری آن، چه روشی برای استفاده، نحوه جمعآوری دادهها، و مهمتر از همه، نحوه تعیین ضریب ارزشیابی برای محاسبه ارزشگذاری پولی). و چگونه شرکت ها از ارزش گذاری ها در فرآیندهای تصمیم گیری خود استفاده می کنند. انگیزه ها برخی از دلایلی که شرکت ها برای ارزیابی سرمایه طبیعی انجام می دهند - مانند مدیریت ریسک، صرفه جویی در هزینه ها و پاسخگویی به بازار - با انگیزه های شناخته شده برای طرح های پایداری به طور کلی سازگار است. علاوه بر این، یک انگیزه کلیدی برای انجام ارزیابیهای سرمایه طبیعی به طور خاص، محاسبه اثرات و وابستگیهای زیستمحیطی در همان معیاری است که سایر تصمیمات تجاری (به عنوان مثال، معیارهای مالی). به عنوان مثال، مدیر جهانی محیط زیست یک شرکت منسوجات صنعتی میگوید: «اگر تأثیرات زیستمحیطی ما، پتانسیل ما برای آسیب به سرمایههای طبیعی چهل میلیون دلار در سال باشد، [این ارزیابی] تأثیرات زیستمحیطی را در زمین بازی برابر [با سایر تصمیمها» قرار میدهد. ].”علاوه بر این، ارائه ارزش پولی سرمایه طبیعی بحث در مورد هزینه ها و اثرات استراتژی های مختلف را بسیار آسان تر می کند. به عنوان مثال، داو به جای ساخت یک تصفیه خانه 40 میلیون دلاری، 1.4 میلیون دلار را برای پروژه "Seadrift" تگزاس خود برای ایجاد یک تالاب 110 هکتاری برای تصفیه آب هزینه کرد. ارزیابی سرمایه طبیعی همچنین امکان مشارکت آسانتر مدیریت ارشد را نسبت به سایر معیارهای پایداری (مثلاً انتشار گازهای گلخانهای یا گالنهای مصرف آب) فراهم میکند. رئیس روابط یک سازمان غیردولتی می گوید: "ارتباط پایداری به روش اقتصادی، نادیده گرفتن آن را برای مدیریت ارشد سخت تر و دشوارتر می کند."چالش ها در انجام ارزیابی شرکتها با چالشهای مختلف جمعآوری و ارزیابی دادهها، از جمله پیچیدگیهای روششناختی، تلاش درگیر در جمعآوری دادهها، و عدم وضوح در تعیین ضرایب ارزشگذاری مواجه هستند. اولین ملاحظات ساختار سازمانی است: جایی که ابتکار ارزیابی قرار خواهد گرفت.اگر شرکتی قصد دارد ارزش گذاری سرمایه طبیعی را در تصمیمات و استراتژی های اصلی ادغام کند، یافته های ما نشان می دهد که قرار دادن تلاش های ارزش گذاری تنها در بخش مسئولیت اجتماعی شرکت یا بخش ارتباطات/روابط عمومی نتایج مطلوبی را به همراه ندارد. به عنوان مثال، کریستین هلر هشدار می دهد:«اگر این [ارزیابی سرمایه طبیعی] را بهعنوان یک روش مستقل یا بهعنوان یک تمرین ارتباطی حفظ کنید، هرگز راه خود را در تصمیمگیری باز نمیکند و شرکت را هدایت نمیکند.» در واقع، پاسخ دهندگان به ارزیابی سرمایه طبیعی مسکن در بخش های ارتباطات با شک و تردید نگاه کردند. پاسخ دهنده ای از یک سازمان غیردولتی توضیح داد که یک شرکت خاص مواد غذایی و نوشیدنی «قرار نبود تصمیمات متفاوتی بگیرد، زیرا آنها این اطلاعات ارزش گذاری را داشتند»، بلکه در عوض به «ارتباطات کوتاه مدت یا هول» علاقه داشتند. برای به دست آوردن کشش بیشتر، شرکت ها باید ارزش گذاری سرمایه طبیعی را در عملکردهای اصلی تصمیم گیری مانند امور مالی، تدارکات و استراتژی شرکت جاسازی کنند. علیرغم اینکه بخشهای مالی به عنوان یک بخش دشوار برای مشارکت در تلاشهای ارزشگذاری سرمایه طبیعی توصیف میشوند، بخشهای مالی اغلب بیشترین پاداشها را دریافت میکنند، زیرا در تصمیمگیری تخصیص منابع نقش اساسی دارند. ملاحظات دوم، تلاش محض در جمعآوری دادهها است - یک چالش شناخته شده نه فقط برای ارزیابی سرمایه طبیعی، بلکه برای گزارش پایداری به طور کلی. مدیر عامل یک شرکت خدمات مالی به طور واقعی به این چالش می پردازد و توضیح می دهد که "هرگز داده های کافی وجود ندارد". در عوض، چالش واقعی تعیین دقیق، دقیق و قوی بودن دادهها برای «تکیه کردن برای تصمیمگیری تجاری» است. شناسایی جایی که ارزش گذاری سرمایه طبیعی احتمالاً بینش جدیدی را به همراه دارد بسیار مهم است. اگر احتمالاً فرآیند ارزیابی صرفاً بینشهایی را که شرکت قبلاً داشته است تقویت یا تأیید کند - مثلاً دانستن تأثیرات کربن - آنگاه تلاش برای محاسبه اندازهگیری مالی این تأثیرات ممکن است ارزشمند نباشد. نمایشگرهای اهمیت برای سرمایه طبیعی 10 میتوانند تشخیص دهند که کدام تأثیرات و وابستگیها هم برای طول عمر کسبوکار اساسی هستند و هم برای سهامداران بسیار مهم هستند. پروتکل سرمایه طبیعی راهنماییهایی را در مورد صفحههای اهمیت برای ارزیابی سرمایه طبیعی ارائه میکند، و خاطرنشان میکند که معیارهای اهمیت بالقوه میتواند شامل معیارهای عملیاتی، قانونی/قانونی، تامین مالی، شهرت/بازاریابی و اجتماعی باشد. ملاحظۀ سوم، تخصیص ضرایب ارزش گذاری است که میزان "هزینه" یک واحد اثر یا وابستگی معین را در شرایط پولی تعیین می کند. مدیر ارشد پایداری یک شرکت صنایع غذایی/کشاورزی توضیح میدهد: «دیو lop کردن این ضرایب یک تمرین بحث برانگیز است. این ارزش گذاری است که به سختی می توان فهمید.» در مورد کربن، ضرایب ارزش گذاری نسبتاً به خوبی توسعه یافته است. بانک جهانی و دیگران به قیمت کربن به عنوان راهی برای افزایش تلاشهای کاهش گازهای گلخانهای کمک میکنند. با این حال، تعیین ارزش یک لیتر آب تمیز به بسیاری از ملاحظات محلی، از جمله الگوهای خشکسالی/بارندگی، آلودگی آب، دسترسی به آب و غیره بستگی دارد. علیرغم این چالشها در فرآیند ارزیابی، پاسخدهندگان ما اجازه نمیدهند فرآیندها یا ارزشگذاریهای ناقص مانع از عمل آنها شود. مدیر پایداری یک شرکت لوکس بیان می کند که «ما نمی دانیم اندازه گیری ما [از ارزش مالی سرمایه طبیعی] چقدر دقیق است. در واقع، ما می دانیم که بسیار نادرست خواهد بود. اما این بهترین معیاری است که ما داریم.» این ایده "اجازه ندهید کامل دشمن خوبی باشد" یک شعار رایج است. استفاده از ارزش گذاری برای هدایت تصمیم گیری از آنجا که آنها از یک معیار مالی کمی مشترک استفاده می کنند، ارزیابی سرمایه طبیعی به شرکت ها کمک می کند تا اولویت بندی کنند. یکی از مدیران ارشد پایداری یک شرکت لوازم آرایشی توضیح میدهد: «وقتی ما این نوع ارزیابیهای خارجی را انجام میدهیم، دستور کار خود را روی مواردی که تأثیر منفی بالاتری دارند، اولویتبندی میکنید.» این بدان معناست که برای مثال، یک عامل محیطی که تأثیر و تأثیر آن ممکن است ده برابر بیشتر از عامل دیگر باشد، میتواند برای شیوههای مدیریت ریسک در اولویت بالاتری قرار گیرد. قرار دادن همه چیز به یک زبان با ترجمه تأثیرات هر یک به لحاظ مالی، انتخاب مسیر مناسب را برای مدیران پرمشغله و تصمیمگیرندگان آسانتر میکند. به طور مشابه، رئیس پایداری آمریکای شمالی برای شرکت چند ملیتی از ارزشگذاری سرمایه طبیعی برای افشای حوزههای تأثیرات و وابستگیهای حیاتی استفاده میکند. «[A] ارزیابی سرمایه طبیعی نقاط داغی را که ما نمیدانستیم برای این تصمیم تجاری خاص وجود دارند را تقویت یا کشف میکند.» او مثالی را ذکر می کند که نشان می دهد چگونه اتکای قبلی شرکتش به داده های تجزیه و تحلیل چرخه حیات برای رسیدگی به تفاوت های ظریف مربوط به آب کافی نبود. در LCA، یک لیتر آب مهم نیست که از کجا آمده است. با این حال: «وقتی بر اساس جایی که [تاثیر یا وابستگی ما] اتفاق میافتد، درآمد کسب میکنید، متوجه شدیم که یک لیتر آب در [محل X] با [محل Y] بسیار متفاوت است. و بنابراین ما توانستیم بعد جدیدی از اثرات زیست محیطی را که قبلاً در نظر نگرفته بودیم درک کنیم. منظورم این است که در مورد آب این امر بدیهی به نظر می رسد، زیرا برخی از مناطق نسبت به مناطق دیگر دچار تنش آبی بیشتری هستند. اما لزوماً جایی نیست که کارخانه [تولیدی] شما در آن باشد. ارتباط زیادی با زنجیره تامین شما نیز دارد." او در پایان میگوید: «این به ما بینشی کاملاً جدید از تفاوتهای منطقهای در تأثیرات زیستمحیطی، همراه با کمک به تمرکز تلاشهای ما بر روی مهمترین تأثیرات زیستمحیطی داد». شرکت ها همچنین از ارزش گذاری سرمایه طبیعی برای برنامه ریزی سناریو و ارزیابی "چه می شود اگر" استفاده می کنند. «آنچه میتوانید به راحتی با این نوع روشهای ارزشگذاری انجام دهید، ایجاد سناریوها، [برای] مقایسه گزینههای آینده است. اگر یک شرکت نفت و گاز را به عنوان مواد اولیه اصلی با انرژی های تجدیدپذیر جایگزین کند، چه اتفاقی می افتد؟ اگر مثلاً در مقایسه با برزیل یک سایت جدید در چین بسازد چه اتفاقی می افتد؟ کریستین هلر، معاون سابق BASF می گوید: این روش به راحتی این سناریوها را اجرا می کند.
نتیجه
ارزشهای طبیعی زیادی وجود دارد که ما به آنها توجه نمیکنیم، به همین دلیل است که ما به عنوان یک جهان به سوء استفاده از منابع طبیعی خود ادامه میدهیم و آنها را به عنوان دارایی واقعی تلقی نمیکنیم.» فقدان ارزشگذاری پولی تأثیرات و وابستگیهای یک شرکت به طبیعت، موقعیتی را ایجاد کرده است که منابع طبیعی «رایگان» فرض میشوند و به سوء استفاده و استفاده بیش از حد از آنها کمک میکند. اگرچه برخی از شرکتها حداقل برای یک دهه یا بیشتر، ارزیابی و افشای سرمایه طبیعی را انجام میدهند - و علیرغم فوریت ارزشگذاری اثرات و وابستگیها به طبیعت - این روش معمول نیست. در نهایت، مانند مقابله با سایر ابتکارات تغییر سازمانی، یادگیری به حساب آوردن تأثیرات و وابستگیها به طبیعت نیازمند شجاعت و استقامت است. ارزش یادگیری از فرآیند انجام ارزیابیهای سرمایه طبیعی شاید به اندازه خود نتیجه ارزش داشته باشد. ارزشگذاری سرمایه طبیعی به شرکتها اجازه میدهد تا استراتژیهای خود را در مورد اثرات و آسیبپذیریهای محیطی اولویتبندی کنند. در مقابل، چشم پوشی از تأثیرات و وابستگی های شرکت به طبیعت می تواند روحیه و اعتماد و همچنین ارزش شرکت را تضعیف کند. با توجه به اینکه مسائل شفافیت به طور جدایی ناپذیری با مسئولیت پذیری مرتبط است، ما از شرکت ها می خواهیم که مزایایی را که اندازه گیری اثرات و وابستگی های سرمایه طبیعی می تواند ارائه دهد، نه تنها برای تجارت، بلکه برای جامعه و کل کره زمین در نظر بگیرند.